English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7722 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chippie U ضربه کوتاه هوایی که به سوراخ میافتد
drive the green U با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
initial point U نقطه اغاز
nodal point U نقطه اغاز
set position U اماده در نقطه اغاز
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
upfield U نقطه اغاز بازی
kickoff U ضربه اغاز بازی
kick off U ضربه اغاز بازی
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
greenie U ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
choppers U توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
chopper U توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
snick U توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
hammer drill سوراخ کن ضربه ای
putts U ضربه برای انداختن به سوراخ
putt U ضربه برای انداختن به سوراخ
putted U ضربه برای انداختن به سوراخ
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
deuce U انداختن گوی گلف به سوراخ با دو ضربه دیوس
circus catch U گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
tee shot U ضربه از نقطه شروع بازی گلف
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
spot shot U ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
tap in U والیبالی زدن توپ بسکتبال انداختن گوی گلف با ضربه ارام به سوراخ
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
the curtain falls U پرده میافتد
dawns U اغاز اغاز شدن
dawned U اغاز اغاز شدن
dawn U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
way the wind blows <idiom> U چیزی که اتفاق میافتد
it is of frequent U بسیار اتفاق میافتد
gutter ball U گویی که به شیار میافتد
f. come f.served U رودتر راه میافتد
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
lineball U توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
combinatorial explosion U موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
lenght U ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
foot pedal switch سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
butterfingers U کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
netball U توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
air operated tipping gear U چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
yorker U توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
cyclic U دستیابی به اطلاع ذخیره شده که فقط در یک نقط ه مشخص در حلقه اتفاق میافتد
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
coincidence element U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block U قالب سوراخ سوراخ
riddle U سوراخ سوراخ کردن
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
grids U دریچه سوراخ سوراخ
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
riddles U سوراخ سوراخ کردن
grid U دریچه سوراخ سوراخ
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
an intercurrent disease U ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
it was eaten U خورده شد
eaten U خورده
irriguous U اب خورده
little U خورده
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
grubbier U کرم خورده
butt welded U از سر جوش خورده
mildewy U باد خورده
starveling U گرسنگی خورده
kinky U پیچ خورده
withered U چروک خورده
grubbiest U کرم خورده
callous U پینه خورده
grubby U کرم خورده
mussy U بهم خورده
conglomerate U به هم جوش خورده
symphsis U عضوجوش خورده
corrodible U خورده شدنی
worm eaten U کرم خورده
kinky U گره خورده
crimpled U چوروک خورده
thrawart U پیچ خورده
twisty U پیچ خورده
carious U کرم خورده
puckery U چین خورده
maggoty U کرم خورده
crackly U چین خورده
writhen U پیچ خورده
writhen U تاب خورده
vermiculate U کرم خورده
crossed out U قلم خورده
clift U ترک خورده
fretted by rust U زنگ خورده
hammer hard U چکش خورده
conglomerates U به هم جوش خورده
plicated U چین خورده
kaput U کاملا شک ست خورده
aggresive U خورده شده
teched U بهم خورده
indisposed U بهم خورده
craven U شکست خورده
distempered U بهم خورده
jiggly U تکان خورده
moth eaten U بید خورده
wounds U پیچ خورده
wounding U پیچ خورده
deluded U فریب خورده
moth-eaten U بید خورده
brushed U شانه خورده
eaten U خورده شده
stickit U شکست خورده
dislocated U بهم خورده
engrained U پینه خورده
cancelled U قلم خورده
worm-eaten U کرم خورده
picked U کلنگ خورده
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
0ضربه به میانه پایین گوی در بیلیارد در انگلیسی چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com